در بزنگاههای عقیدتی مسلم باشیم
تاریخ انتشار: ۳۰ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۷۶۷۸۷
حجتالاسلام امیرحسین ضیائیان محبزاده، کارشناس دینی اشاره به سیر حضور مسلم بن عقیل در کوفه بیان داشت: دعوت مردم کوفه از اباعبدالله (ع) برای عزیمت به این شهر، منحصر به چند ماه قبل از قیام اباعبدالله (ع) و یا خروج ایشان از مکه یا مدینه نمیشود، بلکه مدتها مردم کوفه از حضرت (ع) دعوت میکردند، حتی بعد از شهادت امام مجتبی (ع) نامههایی به دست حضرت (ع) رسیده بود که آقا بیایید ما به شما وفادار هستیم و علیه معاویه قیام میکنیم! اما حضرت (ع) فضای قیام و مبارزه علنی را فراهم نمیدیدند، چون معاویه در ظاهر خیلی مسلمان بود و خیلی رعایت میکرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چرا امام حسین (ع) در زمان معاویه قیام نکردند؟
وی افزود: حضرت سیدالشهدا (ع) در آن ۱۰ سال بعد از شهادت امام مجتبی (ع) تا سرنگونی معاویه، شرایط را برای قیام علنی و مبارزه علنی فراهم نمیدیدند؛ بنابراین بزرگان کوفه و بزرگان شیعه وقتی نزد حضرت (ع) رفتوآمد میکردند و از ایشان برای قیام دعوت میکردند، حضرت (ع) آنها را دعوت به صبر میکرد، اما بعد از سرنگونی معاویه و طبق عهدی هم با امام مجتبی (ع) داشتند که حکومت موروثی نباشد، وقتی حکومت به دست یزید رسید و موروثی شد، حضرت (ع) شرایط را مهیای قیام دیدند.
حجتالاسلام ضیائیان محبزاده ابراز داشت: یزید آدمی نبود که مانند پدرش ظواهر را رعایت کند، کلا همه چیز را علنی و آشکار انکار میکرد، حضرت (ع) هم شرایط قیام را فراهم دیدند. البته در این زمان نامههای زیادی از جانب مردم کوفه فرستاده شده بود، امام (ع) جناب «مسلم» پسر عمو و نماینده خودشان را برای اینکه صحت این دعوتها و وفای به این عهدها را بسنجند، به کوفه اعزام کردند.
بیشتربخوانید
چرا مسلم بن عقیل به عنوان سفیر امام حسین (ع) انتخاب شد؟موجهای مسموم رسانهای در کوفه ورق را برگرداند
وی ادامه داد: فضای اجتماعی کوفه این طور بود که بعد از عزیمت جناب مسلم، در ابتدای امر و تا مراحلی ایشان را همراهی کردند، حتی علیه حاکم وقت کوفه قیام کردند تا حضرت (ع) از راه برسند، اما با حضور ابن زیاد و تطمیع بزرگان و اهالی کوفه از طرف ابن زیاد، یک عدهای پا پس کشیدند و دیگر حضرت (ع) را یاری نکردند و از آن دعوتهای خودشان پا پس کشیدند.
این کارشناس دینی اظهار داشت: این عقبنشینی مردم کوفه علل متعددی دارد، از جمله اینکه با تطمیعی که از طرف ابن زیاد صورت گرفت، فضای منفعتطلبی برای خیلی افراد مطرح شد که جان با ارزش خودشان را در مقابل سکههای طلا به ارزانی فروختند و در پای عقیده خودشان نایستادند و به عبارتی دین خودشان را به دنیا و به سکههای زر فروختند.
دین را با چند سکه میفروشید؟
وی گفت: تعبیری از اباعبدالله (ع) است که «النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ»؛ اینها دینشان لقلقه زبانشان بود و یک عقیده قلبی و تعهد قلبی نسبت به امر امامت نداشتند که تا پای جان، پای امامت بایستند، هر چند که عدهای مانند حبیب، مسلم بن عوسجه، هانی و امثال اینها پای امام، امامت و عقیده خودشان ایستادند، اما با آن کار رسانهای و روانی، جوی علیه امام راه انداختند و افکار جامعه را به آن سمت بردند که مردم جان خودشان را در قبال سکههای زر بفروشند و در مقابل عقیده جان خودشان را ندهند.
این روزها مسلم باشیم
حجتالاسلام ضیائیان محبزاده تصریح کرد: در ابتدای امر جناب مسلم طبق ظواهری که مشاهده کرد، نامهای که برای اباعبدالله (ع) فرستادند که به کوفه بیایند، اما مسلم هنگام شهادت درخواست کرد که نامهای به امام حسین (ع) بنویسند که دیگر به کوفه نیاید. اما این اتفاق نیفتاد. درسی که از ماجرای کوفه و جریان جناب مسلم میگیریم، این است که در فضای شناخت و ادراک، دینمان را درست بشناسیم، یعنی شناخت سطحی از دین، از جریان امامت، نبوت و خداشناسی موجب میشود که انسان در شاهراههای زندگی، در آنجاهایی که فضای امتحان و محک خوردن است خودش را ببازد و مانند مردم کوفه از عقیده اش برای دنیا دست بکشد.
وی افزود: اولین و مهمترین پیام بازشناسی رفتار کوفیان این است که اگر فهم عمیق و دقیق از دین نداشته باشیم، در بزنگاههای عقیدتی دنیا را بر عقیده ترجیح خواهیم داد. پس محبان اباعبدالله (ع) تا جایی که میتوانند باید شناخت خودشان را نسبت به امام و مسائل دینی بالا ببرند. دیگر اینکه دنیا طلبی، منفعتطلبی و عافیت طلبی در برهههایی از زندگی که برای ما سختی ایجاد کرده است، مانند فشار اقتصادی و فشار اجتماعی، اگر انسان آن باور و آن عقیده محکم و مستحکم را نداشته باشد، آن جایی که پای دنیایش به میان بیاید، این عقیده را کنار میگذارد!
این استاد حوزه علمیه مروی خاطرنشان کرد: اکنون درس ماجرای کوفه برای ما همین است که اگر یک موقع فشار و مضیقهای بود، ما از اباعبدالله (ع)، از امام، از آن باورهای خودمان دست بر نداریم. چرا که گاهی فضاهای رسانهای و شبهات ذهن را درگیر میکند و هیچ کدام از اینها نباید مانع شود که ما از امامت و از جایگاه رفیع انسان کامل دست بکشیم.
منبع: آنا
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: کوفیان امام حسین ع مردم کوفه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۷۶۷۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نور محبوسی که خاموش نشد
هر چند تقویمها را ساختهاند تا به ما سال و ماه را یادآوری کنند تا زمان را از دست ندهیم اما این، همه فایده خطکشی سال و ماه نیست. گاه همین خط و نشانهها به ما کمک میکند سری به روایتهای بهجامانده از حوادث و اشخاص در تاریخ بزنیم. وقایع و اشخاصی که برای ما عبرتها و یادآوریهایی با خود دارند. در این میان میتوان مدعی شد تقویم شیعه برای ما بچه مسلمانها، سراسر ذکر و یادآوری است. به همین دلیل بر آن شدیم در مجموعه نوشتههایی، برخی از این یادآوریها و ذکرها را بیاوریم.
مناسبتهای ماه شوال را که مرور میکنی، در برخی روزها بیشتر از بقیه ممکن است مکث کنی. یکی از این روزها، سالروز دستگیری امام کاظم(ع) توسط هارون عباسی است. آنطور که شنیدهایم و میدانیم، آغاز امامت ایشان همزمان با دوران استقرار و ثبات خلافت عباسیان است. سلسلهای که دارای حکام مستبدی بود و به حکومتدارای همراه با خفقان و تهدید و بگیر و ببند، مشهور بودند. طبیعی است در چنین شرایطی، شخصیتی مانند امام موسی کاظم(ع) روز خوش نداشته باشد. بنا به روایتهای تاریخی، علت اصلی اسارت و زندانی کردن امام موسی کاظم(ع)، شهرت امام و دسترسی شیعیان به ایشان و توجه بیسابقه مردم به آن حضرت است. حضرت موسی بن جعفر(ع) در طول دوران امامتش بارها از طرف خلفای عباسی احضار و زندانی شد. در مورد مدت زندانی بودن امام(ع) گزارشهای مختلفی وجود دارد که میتوان گفت مدت آخرین اسارت منتهی به شهادت ایشان چهار تا پنج سال و مجموع اسارت ایشان در دوران زندگیشان، بین 10 تا 12سال است. اگرچه در بسیاری از موارد، امام(ع) در خانه برخی از افراد، محصور و تحت نظر بودند؛ اما در مواردی حکومت عباسی به شکنجه ایشان در زندانهایی مخوف و سیاهچالها میپرداختند که در زیارتنامه حضرت به این موضوع اشاره شده است. بر اساس گزارشی دیگر، هارون گاهی برای تفریح به پشتبامی میرفت که مشرف به زندان بود. روزی به ربیع گفت این پارچه چیست که هر روز آن را داخل زندان میبینم؟ ربیع گفت: پارچه نیست! موسی بن جعفر است که پس از فجر تا هنگام نماز ظهر به سجده میرود. هارون گفت: او از راهبان بنیهاشم است! ربیع از او پرسید: پس چرا در زندان بر وی سختگیری میکنی؟ هارون گفت: چارهای نیست!
نخستینبار امام در زمان خلافت مهدی عباسی از مدینه به بغداد تبعید شد که زمان دقیق آن ذکر نشده است. اما دومین بار به وسیله هارون در ۲۰شوال سال ۱۷۹ق در مدینه دستگیر و ۷ ذیالحجه در بصره در خانه عیسی بن جعفر زندانی شد. نفوذ معنوی امام کاظم(ع) در دستگاه حاکم بهحدی بود که کسانی مانند علی بن یقطین وزیر دولت عباسی، از دوستداران حضرت موسی بن جعفر(ع) بودند و به دستورات ایشان عمل میکردند. هارون سرانجام در سفری که در سال 179 به خانه خدا رفت، از عظمت معنوی امام و احترام خاصی که ایشان در بین مردم داشت بیش از پیش آگاه شد. او پس از بازگشت به مدینه و زیارت مرقد پیامبر(ص) تصمیم گرفت موسی بن جعفر(ع) را دستگیر و زندانی کند. به دستور هارون در زمان انتقال آن حضرت از مدینه به بصره، کجاوههایی در مسیر همراه با کجاوه امام حرکت کردند تا در طول مسیر از راههای مختلف مسیر خود را تغییر دهند و به این ترتیب مردم ندانند امام را به کجا و با کدام کجاوه بردند. این سیاست برای مأیوس کردن مردم و بیخبری از تبعیدگاه امام(ع) بود، سیاستهایی که نشاندهنده ترس حاکمان مستبد از نور و عظمت این امام بزرگوار بود؛ ترسی که به شهادت ایشان منجر شد. اما تاریخ گواه معتبری برای شکست استبداد و باقی ماندن نور است.
زهره هاشمی